کلمه جو
صفحه اصلی

سلجن

لغت نامه دهخدا

سلجن. [ س َ ج َ ] ( اِ ) بی شرمی کردن وسخنان درشت بر روی مردم گفتن. ( برهان ) ( آنندراج ).

سلجن. [ س ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) کاک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

سلجن . [ س َ ج َ ] (اِ) بی شرمی کردن وسخنان درشت بر روی مردم گفتن . (برهان ) (آنندراج ).


سلجن . [ س ِل ْ ل َ ] (ع اِ) کاک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: