حالت و چگونگی روسپید . روسپید شدن
روسپیدی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روسپیدی. [ س ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی روسپید. روسپید شدن :
بکدام روسپیدی طمع بهشت بندی
که تو در خریطه چندین ورق سیاه داری.
بکدام روسپیدی طمع بهشت بندی
که تو در خریطه چندین ورق سیاه داری.
سعدی.
رجوع به روسپید و روسفید و روسفیدی شود.کلمات دیگر: