روزبها. [ ب َ] ( ص مرکب ) در شعر خاقانی ظاهراً مرکب از روز و بهابمعنی قیمت یا بهاء عربی بمعنی روشنی ، به معنی کسی است که نیکبخت باشد و اعمال درخشان کند :
روزی که بر اعدا کنی آهنگ شبیخون
خود روزبه آیی که شه روزبهایی.
کز سر روزبهی روزبهایید همه.
روزی که بر اعدا کنی آهنگ شبیخون
خود روزبه آیی که شه روزبهایی.
خاقانی.
چون مه کاست شب از شب بترم پیش شماکز سر روزبهی روزبهایید همه.
خاقانی.