کلمه جو
صفحه اصلی

فرخورخ

لغت نامه دهخدا

فرخورخ. [ ف َ خو رُ ] ( اِخ ) قریه ای است به شش فرسنگ ونیمی جنوب شرقی فارغان. ( از فارسنامه ابن بلخی ).


کلمات دیگر: