غشه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
برگ نی صحرایی شعوری شعر مخدوشی نیز شاهد آورده است
لغت نامه دهخدا
غشه. [ غ ُ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) به معنی عنبرینه است. ( از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 191 الف ). رجوع به عنبرینه شود.
غشه. [ غ ِ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) برگ نی صحرایی. ( از برهان قاطع ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ) ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 187 ب ). شعوری شعر مخدوشی نیز شاهد آورده است.
غشه. [ غ ِ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) برگ نی صحرایی. ( از برهان قاطع ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ) ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 187 ب ). شعوری شعر مخدوشی نیز شاهد آورده است.
غشه . [ غ ِ ش َ / ش ِ ] (اِ) برگ نی صحرایی . (از برهان قاطع) (جهانگیری ) (آنندراج ) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 187 ب ). شعوری شعر مخدوشی نیز شاهد آورده است .
غشه . [ غ ُ ش َ / ش ِ ] (اِ) به معنی عنبرینه است . (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 191 الف ). رجوع به عنبرینه شود.
کلمات دیگر: