کلمه جو
صفحه اصلی

قثارد

لغت نامه دهخدا

قثارد.[ ق ُ رِ ] ( ع اِ ) رخت خانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به قَثرَد شود. || ( ص ) مرد بسیار رخت خانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مرد بسیار گوسپند و بسیار بره و بزغاله. ( منتهی الارب ).

قثارد. [ ق َ رِ ] ( ع اِ ) دامنهای پیراهن و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

قثارد. [ ق َ رِ ] (ع اِ) دامنهای پیراهن و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).


قثارد.[ ق ُ رِ ] (ع اِ) رخت خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قَثرَد شود. || (ص ) مرد بسیار رخت خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرد بسیار گوسپند و بسیار بره و بزغاله . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: