کلمه جو
صفحه اصلی

طلاسه

لغت نامه دهخدا

( طلاسة ) طلاسة. [ طَل ْ لا س َ ] ( ع اِ ) لته پاک کردن لوح. ( منتهی الارب ). تخته پاک کن. کهنه. رُکو که بدان لوح پاک کنند. کهنه که با آن نوشته لوح را سترند. هرچه بدان چیزی پاک کنند. ( مهذب الاسماء ).

طلاسة. [ طَل ْ لا س َ ] (ع اِ) لته ٔ پاک کردن لوح . (منتهی الارب ). تخته پاک کن . کهنه . رُکو که بدان لوح پاک کنند. کهنه که با آن نوشته ٔ لوح را سترند. هرچه بدان چیزی پاک کنند. (مهذب الاسماء).



کلمات دیگر: