کلمه جو
صفحه اصلی

صفوح

لغت نامه دهخدا

صفوح. [ ص َ ] ( ع ص ) جوانمرد بخشنده عفوکننده. ( منتهی الارب ). کثیرالصفح. کثیرالعفو. غفار. غفور. عفوّ. || زن روی گرداننده بازدارنده. ( منتهی الارب ).

صفوح. [ ص ُ ] ( ع مص ) رفتن شیر ناقه و خشک شدن آن. ( منتهی الارب ).

صفوح . [ ص َ ] (ع ص ) جوانمرد بخشنده ٔ عفوکننده . (منتهی الارب ). کثیرالصفح . کثیرالعفو. غفار. غفور. عفوّ. || زن روی گرداننده ٔ بازدارنده . (منتهی الارب ).


صفوح . [ ص ُ ] (ع مص ) رفتن شیر ناقه و خشک شدن آن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: