کلمه جو
صفحه اصلی

عرقوب الاسد

فرهنگ فارسی

بقار برد

لغت نامه دهخدا

عرقوب الاسد. [ ع ُ بُل ْ اَ س َ ] ( اِخ ) بقار. برد. صیاح. عوا. عواء. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). صورتی است از فلک. رجوع به عواء و بقار شود.


کلمات دیگر: