گرد و غبار گرد و غبار سیاه
قتام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قتام.[ ق َ ] ( ع اِ ) گرد و غبار. ( آنندراج ). || گرد و غبار سیاه. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). گویند: ارتفع القتام حتی خفیت الاعلام. || سیاهی. || تاریکی. ( از اقرب الموارد ). قتان.
کلمات دیگر: