جمع طفیه
طفی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طفی. [ طُ فا ] ( ع اِ ) ج ِ طفیة. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
طَفِئَ ، طُفُوءاً ، طفأ ، طَف، طَفِّف : خاموش، خاموش کردن شعله آتش، پایان دادن کار، خاتمه دادن به یک دعوا و ماجرا
این کلمه در زبان ایل عرب خمسه استان فارس هم کاربرد دارد.
این کلمه در زبان ایل عرب خمسه استان فارس هم کاربرد دارد.
کلمات دیگر: