پوشیده از عرق پوشیده از خوی
عرق پوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
عرق پوش. [ ع َ رَ ] ( ن مف مرکب ) پوشیده از عرق. پوشیده از خوی. آلوده به عرق :
شبنم غصه تراود ز رگ و ریشه گل
صبح از نشئه می چهره عرق پوش مکن.
شبنم غصه تراود ز رگ و ریشه گل
صبح از نشئه می چهره عرق پوش مکن.
علی خراسانی ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: