( طفاسة ) طفاسة. [ طَ س َ ] ( ع مص ) طفس. چرکن و ریمناک شدن جامه. ( منتهی الارب ). شوخگن شدن. ( تاج المصادر ).
طفاسه
لغت نامه دهخدا
طفاسة. [ طَ س َ ] (ع مص ) طفس . چرکن و ریمناک شدن جامه . (منتهی الارب ). شوخگن شدن . (تاج المصادر).
کلمات دیگر:
طفاسة. [ طَ س َ ] (ع مص ) طفس . چرکن و ریمناک شدن جامه . (منتهی الارب ). شوخگن شدن . (تاج المصادر).