کلمه جو
صفحه اصلی

غشدانی

لغت نامه دهخدا

غشدانی. [ غ ُ نی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به غشدان که از قرای سمرقند است. ( از انساب سمعانی ).

غشدانی. [ غ ُ نی ی ] ( اِخ ) غالب بن حسن بن خلف بن حیویةبن یماح بن یحیی. محدث است واز اسماعیل بن حاتم روایت کند. ( از انساب سمعانی ).

غشدانی . [ غ ُ نی ی ] (اِخ ) غالب بن حسن بن خلف بن حیویةبن یماح بن یحیی . محدث است واز اسماعیل بن حاتم روایت کند. (از انساب سمعانی ).


غشدانی . [ غ ُ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به غشدان که از قرای سمرقند است . (از انساب سمعانی ).



کلمات دیگر: