فندک , کبريت , گيرانه , قايق باري , با قايق باري کالا حمل کردن
قداحه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
قداحه. [ ق َدْ دا ح َ ] ( ع اِ ) سنگ یا چوب آتش زنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
قداحه. [ ق ِ ح َ ] ( ع اِمص ) کاسه گری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قدح ساختن. صناعت قدح. ( النقود العربیه ص 39 ).
قداحه. [ ق ِ ح َ ] ( ع اِمص ) کاسه گری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قدح ساختن. صناعت قدح. ( النقود العربیه ص 39 ).
قداحه . [ ق َدْ دا ح َ ] (ع اِ) سنگ یا چوب آتش زنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قداحه . [ ق ِ ح َ ] (ع اِمص ) کاسه گری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قدح ساختن . صناعت قدح . (النقود العربیه ص 39).
کلمات دیگر: