کلمه جو
صفحه اصلی

صفوریه

لغت نامه دهخدا

( صفوریة ) صفوریة. [ ص ُ ری ی َ ] ( ع اِ ) نوعی گیاه است. ( منتهی الارب ).
صفوریه. [ ص َف ْ فو ری ی َ ] ( اِخ ) نام قریه بزرگی است در قضای ناصره از سنجاق عکا تابع ولایت بیروت از فلسطین. در 5000گزی شمال غربی ناصره و 12000گزی جنوب شرقی عکا واقع است. ( از قاموس الاعلام ترکی ). شهری است از نواحی اردن به شام قرب طبریه. ( معجم البلدان ).

صفوریه . [ ص َف ْ فو ری ی َ ] (اِخ ) نام قریه ٔ بزرگی است در قضای ناصره از سنجاق عکا تابع ولایت بیروت از فلسطین . در 5000گزی شمال غربی ناصره و 12000گزی جنوب شرقی عکا واقع است . (از قاموس الاعلام ترکی ). شهری است از نواحی اردن به شام قرب طبریه . (معجم البلدان ).


صفوریة. [ ص ُ ری ی َ ] (ع اِ) نوعی گیاه است . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: