کلمه جو
صفحه اصلی

قحر

فرهنگ فارسی

پیر فرتوت یا شتر کلان سال که در آن اندکی بقیه توانائی باشد .

لغت نامه دهخدا

قحر. [ ق َ ] ( ع ص ) پیر فرتوت. || شتر کلان سال که در آن اندکی بقیه توانائی باشد. ج ، اَقحُر و قُحور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).


کلمات دیگر: