( آرنده ) ( اسم ) آورنده.
مخفف آورنده
شهرکیست باسپانیا
مخفف آورنده
شهرکیست باسپانیا
ارنده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آرنده ) آرنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف ) مخفف آورنده :
فرستاده آرنده نامه بود
مرا پاسخ نامه این جامه بود.
ارنده. [ اَ رَدَ ] ( اِخ ) شهرکیست به اسپانیا. و آنرا اروپائیان ارندادُدوئرو نامند ( کاستیل قدیم ) از ایالت بورگس واقع در کنار دوئرو، دارای 5720 تن سکنه و جمعیت ناحیه مزبور 33900 تن است.
ارنده.[ اَ رَ دَ ] ( اِخ ) ( رود... ) شعبه ای است از اِبْر در ناحیه ارنده مذکور.
فرستاده آرنده نامه بود
مرا پاسخ نامه این جامه بود.
فردوسی.
ارنده. [ اَ رَدَ ] ( اِخ ) شهرکیست به اسپانیا. و آنرا اروپائیان ارندادُدوئرو نامند ( کاستیل قدیم ) از ایالت بورگس واقع در کنار دوئرو، دارای 5720 تن سکنه و جمعیت ناحیه مزبور 33900 تن است.
ارنده.[ اَ رَ دَ ] ( اِخ ) ( رود... ) شعبه ای است از اِبْر در ناحیه ارنده مذکور.
ارنده . [ اَ رَدَ ] (اِخ ) شهرکیست به اسپانیا. و آنرا اروپائیان ارندادُدوئرو نامند (کاستیل قدیم ) از ایالت بورگس واقع در کنار دوئرو، دارای 5720 تن سکنه و جمعیت ناحیه ٔ مزبور 33900 تن است .
ارنده .[ اَ رَ دَ ] (اِخ ) (رود...) شعبه ای است از اِبْر در ناحیه ٔ ارنده ٔ مذکور.
گویش مازنی
/arende/ آرد خوب نرم نشده - گندم و جوی دو نیمه شده
۱ آرد خوب نرم نشده ۲گندم و جوی دو نیمه شده
پیشنهاد کاربران
آورنده چیزی از چیزی دیگر
آورنده چیزی به دست
آورنده و حمل کننده چیزی
برآورنده کالایی
آورنده چیزی به دست
آورنده و حمل کننده چیزی
برآورنده کالایی
کلمات دیگر: