کلمه جو
صفحه اصلی

ازرک

لغت نامه دهخدا

ازرک. [ اَ زَ رِ ] ( اِ ) بز. معز.

ازرک. [ اَ رَ ] ( اِخ ) پسرعموی کیافخرالدین و کیاویشتاسپ ، رؤسای خاندان جلال ، که مدتی کوتاه پس از مرگ فخرالدوله حسن ، در مشرق مازندران حکومت میکرد. ( سفرنامه مازندران و استراباد رابینو ص 46 از ظهیرالدین ).

ازرک . [ اَ رَ ] (اِخ ) پسرعموی کیافخرالدین و کیاویشتاسپ ، رؤسای خاندان جلال ، که مدتی کوتاه پس از مرگ فخرالدوله حسن ، در مشرق مازندران حکومت میکرد. (سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 46 از ظهیرالدین ).


ازرک . [ اَ زَ رِ ] (اِ) بز. معز.


دانشنامه عمومی

آزرک (آرکانزاس). آزرک (آرکانزاس) (به انگلیسی: Ozark, Arkansas) یک شهر در ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۳٬۵۲۵ نفر است که در آرکانزاس واقع شده است.

گویش مازنی

/azrek/ از توابع دهستان یخکش بهشهر

از توابع دهستان یخکش بهشهر



کلمات دیگر: