( آزین ) یا آذین پسر هرمزان نام یکی از امرای ایران
۱ - از چیز معهود یا مذکور ازین زین من هذا . ۲ - مثل این مانند این : (و از آن امیرالموئ منین هم از این معانی بود . ) ( بیهقی ) ۳ - ( صفت ) برای اشار. وصف جنسی بکار میرود و غالبا پس از اسم یا صفتی که بعد از آن قرار میگیر یای نکره میاورند از این نوع از این قسم از این گونه : ( از این مه پاره ای عابد فریبی م یک پیکری طاوس زیبی . ) ( سعدی )
آراسته تر
۱ - از چیز معهود یا مذکور ازین زین من هذا . ۲ - مثل این مانند این : (و از آن امیرالموئ منین هم از این معانی بود . ) ( بیهقی ) ۳ - ( صفت ) برای اشار. وصف جنسی بکار میرود و غالبا پس از اسم یا صفتی که بعد از آن قرار میگیر یای نکره میاورند از این نوع از این قسم از این گونه : ( از این مه پاره ای عابد فریبی م یک پیکری طاوس زیبی . ) ( سعدی )
آراسته تر