گندلک. [ گ َ دَ ل َ ] ( اِخ ) نام محلی است در هزارجریب. ( متن انگلیسی سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 124 و ترجمه همان کتاب ص 167 ).
گندلک
لغت نامه دهخدا
فرهنگستان زبان و ادب
{pellet , fecal pellet} [زمین شناسی] نوعی ذرۀ رسوبی شیمیایی یا زیست شیمیایی به صورت انباشته ای کروی
گویش مازنی
/gendelek/ تپل چاق
تپل چاق
کلمات دیگر: