کلمه جو
صفحه اصلی

برنامج

عربی به فارسی

برنامه , دستور , نقشه , روش کار , پروگرام , دستور کار , برنامه تهيه کردن , برنامه دار کردن


لغت نامه دهخدا

برنامج. [ ب َ م َ ] ( معرب ، اِ ) معرب برنامه. فرد جامع حساب. ( منتهی الارب ). رجوع به برنامه شود.


کلمات دیگر: