کلمه جو
صفحه اصلی

انگشتۀ روی دار

فرهنگ فارسی

حبه‌ای حاوی فلز روی با اتصالات عرضی که در پروتئین‌های متصل‌شونده به دِنا مشترک است


فرهنگستان زبان و ادب

{zinc finger} [زیست شناسی-پروتگان شناسی] حبه ای حاوی فلز روی با اتصالات عرضی که در پروتئین های متصل شونده به دِنا مشترک است


کلمات دیگر: