کلمه جو
صفحه اصلی

بی عزم

فارسی به انگلیسی

irresolute


فارسی به عربی

لافقریات , متردد

مترادف و متضاد

instable (صفت)
مست، متلون، نااستوار، بی ثبات، متزلزل، بی استحکام، بی عزم، بی اطمینان

invertebrate (صفت)
نااستوار، بی عزم، بی مهره، فاقد ستون فقرات، بدون استخوان پشت، بدون ستون فقرات، غیر ذیفقار

irresolute (صفت)
مردد، دو دل، غیر قطعی، بی تصمیم، بی عزم

فرهنگ فارسی

بی اراده . بی تصمیم . مقابل با عزم

لغت نامه دهخدا

بی عزم. [ ع َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + عزم ) بی اراده. بی تصمیم. مقابل باعزم. و رجوع به عزم شود.


کلمات دیگر: