اهل خانه
فارسی به انگلیسی
house, household, denizen
فارسی به عربی
منزل
مترادف و متضاد
خانقاه، منزل، مسکن، جا، برج، نشیمن، خانه، سرای، اهل خانه، جایگاه، اهل بیت، محل سکنی، منزلگاه
صمیمی، خاندان، خانواده، اهل خانه، اهل بیت، مستخدمین خانه، خانمان
فرهنگ فارسی
ساکنان خانه . اهل بیت
لغت نامه دهخدا
اهل خانه. [ اَ ل ِ ن َ / ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ساکنان خانه. اهل بیت : پیش از آنکه با اهل خانه سخنی گوید اهل او به مصلحتی در گنجینه درآمد. ( انیس الطالبین ص 147 ). || به کنایه ، زن. زوجه.( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به اهل بیت شود.
جدول کلمات
سکن
کلمات دیگر: