بیگانه کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تفاد , جاف , غریب , قریب
مترادف و متضاد
بیزاری، بیگانه کردن، بیگانگی، انتقال مالکیت، خبط دماغ
بیگانه کردن، بیگانگی
دور کردن، بیگانه کردن، دلسرد کردن
بیگانه کردن، انتقال دادن، منحرف کردن
بیگانه کردن، منحرف کردن، گردانیدن، گذراندن، دفع کردن، بیزار کردن، بر گرداندن
کلمات دیگر: