( مصدر ) ۱- تیره ساختن تاریک کردن . ۲- غم انگیز کردن .
تاریک داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تاریک داشتن. [ ت َ] ( مص مرکب ) تیره ساختن. غم انگیز کردن :
هنرمند را شاد و نزدیک دار
جهان بر بداندیش تاریک دار.
هنرمند را شاد و نزدیک دار
جهان بر بداندیش تاریک دار.
فردوسی.
کلمات دیگر: