حلق را تازه کردن تازه کردن حلق .
تازه حلق کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تازه حلق کردن. [ زَ / زِ ح َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حلق را تازه کردن. تازه کردن حلق. مجازاً بمعنی خنک کردن حلق. رفع عطش کردن. از سوز تشنگی کاستن :
یکی تشنه را تا کند تازه حلق
یکی تا بگردن درافتند خلق.
یکی تشنه را تا کند تازه حلق
یکی تا بگردن درافتند خلق.
سعدی ( بوستان ).
کلمات دیگر: