۱- نخل تازه خرما بن جوان و سر سبز نخل نو رسته و با طراوت خرما بن شاداب و بارور. ۲- محبوب .
تازه نخل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تازه نخل. [ زَ / زِ ن َ ] ( اِ مرکب ) نخل تازه. خرمابن جوان و سرسبز. نخل نورسته و باطراوت. خرمابن شاداب و بارور :
ز باغ خاطر من خواه تازه نخل سخن
ز خشک بید هر افسرده دل چه آری یاد؟
تازه نخل گهری را بمن آرید و مرا
بهره ای زآن گهری نخل ببر بازدهید.
ز باغ خاطر من خواه تازه نخل سخن
ز خشک بید هر افسرده دل چه آری یاد؟
خاقانی.
|| مجازاً بمعنی محبوب نیز آمده است : تازه نخل گهری را بمن آرید و مرا
بهره ای زآن گهری نخل ببر بازدهید.
خاقانی.
کلمات دیگر: