نامه خراج
باج نامه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
باج نامه. [ م َ/ م ِ ] ( اِ مرکب ) باژنامه. نامه خراج :
دل او برده باج نامه بحر
کف او کرده کارنامه جود.
دل او برده باج نامه بحر
کف او کرده کارنامه جود.
انوری ( از شعوری ج 1 ص 189 ).
|| اسباب خانه و خدمت و خدمتگزار و نوکری و جاه و جلال و نخوت و غرور. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: