( صفت ) آنکه بتازگی بجنگ در آمده جنگ نا آزموده .
تازه جنگ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تازه جنگ. [ زَ / زِ ج َ ] ( ص مرکب ) آنکه بتازگی در جنگ درآمده است. جنگ ندیده. جنگ ناآزموده :
ای خدا شد بر جوانم کار تنگ
دشمنان خونخوار واکبر تازه جنگ.
ای خدا شد بر جوانم کار تنگ
دشمنان خونخوار واکبر تازه جنگ.
( از شبیه شهادت علی اکبر ).
کلمات دیگر: