کلمه جو
صفحه اصلی

ابساط

لغت نامه دهخدا

ابساط. [ اِ ] ( ع مص ) گذاشتن بچه ناقه را با وی و بازنداشتن. || واگذاشته شدن ناقه با بچه خود.

ابساط. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ بِسط و بُسط. شتران ماده که با بچه رها کرده باشند.

ابساط. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بِسط و بُسط. شتران ماده که با بچه رها کرده باشند.


ابساط. [ اِ ] (ع مص ) گذاشتن بچه ٔ ناقه را با وی و بازنداشتن . || واگذاشته شدن ناقه با بچه ٔ خود.



کلمات دیگر: