کلمه جو
صفحه اصلی

باحمشا

لغت نامه دهخدا

باحمشا. [ ح َ ] ( اِخ ) قریه ایست بین اوانا و حظیرة و بدانجا واقعه ها برای مطلب بن عبداﷲبن مالک خزاعی در ایام هارون الرشید اتفاق افتاد. گروهی از متأخران بدان نسبت دارند. ( معجم البلدان ).


کلمات دیگر: