جامه که به نیت احرام پوشند
جامه ٔ احرام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جامه احرام. [ م َ / م ِ ی ِ اِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جامه ای که به نیت احرام پوشند. ( آنندراج ). لباسی که حاجیان هنگام رسیدن بمیقات برای انجام مناسک حج می پوشند. قطعه پارچه سفید نادوخته که مانند لنگ ته بند کنندو دیگری را مانند حوله به دوش اندازند :
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از نفس دارد.
بر تن خویش ز غفلت کفنی ساخته اند.
به اشک از پرده های دیده می شویم سیاهی را.
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از نفس دارد.
صائب ( از آنندراج ).
آه کاین مرده دلان جامه احرامی صبح بر تن خویش ز غفلت کفنی ساخته اند.
صائب ( از آنندراج ).
نگاهم در طوافش جامه احرام میخواهدبه اشک از پرده های دیده می شویم سیاهی را.
حزین اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).
رجوع به احرام شود.کلمات دیگر: