شخص بزرگ گوش
اذنی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اذنی . [ اَ ذَ ] (ص نسبی ) منسوب به اَذَنَة، از مشاهیر بلدان ساحل شام قرب طرسوس وجماعتی از علماء از آن جای برخاسته اند. (سمعانی ).
اذنی . [ اُ ذُ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اُذُن . || شخص بزرگ گوش .
اذنی. [ اُ ذُ نی ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به اُذُن. || شخص بزرگ گوش.
اذنی. [ اَ ذَ ] ( ص نسبی ) منسوب به اَذَنَة، از مشاهیر بلدان ساحل شام قرب طرسوس وجماعتی از علماء از آن جای برخاسته اند. ( سمعانی ).
اذنی. [ اَ ذَ ] ( ص نسبی ) منسوب به اَذَنَة، از مشاهیر بلدان ساحل شام قرب طرسوس وجماعتی از علماء از آن جای برخاسته اند. ( سمعانی ).
کلمات دیگر: