کلمه جو
صفحه اصلی

تعمیه کردن

فرهنگ فارسی

ایراد کردن سخن خواه نظم باشد و یا نثر بطور معما

لغت نامه دهخدا

تعمیه کردن. [ ت َ ی َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ایراد کردن سخن خواه نظم باشد و یا نثر بطور معما. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعمیة شود.


کلمات دیگر: