کلمه جو
صفحه اصلی

بروقه

لغت نامه دهخدا

( بروقة ) بروقة. [ ب َرْ وَ ق َ] ( ع اِ ) یکی بروق. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). در مثل است : أشکر من بروقة؛ حق شناس تر و سپاسگزارتر از بروقة، چه آن با دیدن ابر سبز شود. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به بَروَق شود.

بروقة. [ ب َرْ وَ ق َ] (ع اِ) یکی بروق . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). در مثل است : أشکر من بروقة؛ حق شناس تر و سپاسگزارتر از بروقة، چه آن با دیدن ابر سبز شود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به بَروَق شود.


دانشنامه عمومی

بَروَقه؛ نام درخت کوچکى است که در سرزمین عربستان می روئیده، و اعراب عقیده داشتند هنگامى که ابر بر سر آن سایه مى افکند، سبز مى شود و برگ می دهد، بى آنکه بارانی از ابر باریده باشد! و این ضرب المثلى است براى نهایت سپاسگزاری کسی که در برابر کمترین خدمت بزرگ ترین پاداش را بدهد.



کلمات دیگر: