کلمه جو
صفحه اصلی

تعله

فرهنگ فارسی

آنچه بدان بهانه کنند

لغت نامه دهخدا

( تعلة ) تعلة. [ ت َ ع ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) آنچه بدان بهانه کنند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آنچه از طعام و جز آن که بدان تعلل کنند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعلل شود. || ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

تعلة. [ ت َ ع ِل ْ ل َ ] (ع اِ) آنچه بدان بهانه کنند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه از طعام و جز آن که بدان تعلل کنند. (از اقرب الموارد). و رجوع به تعلل شود. || (اِخ ) نام مردی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: