کلمه جو
صفحه اصلی

ارمیون

فرهنگ فارسی

حکیمی رومی

لغت نامه دهخدا

ارمیون . [ اَ م َ ] (ص ) زیرک . عاقل . (برهان ). و لغت نامه ها ((ارطیون )) را نیز بهمین معنی آورده اند و ظاهراً یکی تحریف دیگری باشد. رجوع به ارطیون شود.


ارمیون . [ اَم َ / اَ وَ ] (اِ) سنگی است در زمین روم که هرچند آنرا بشکنند مخمس شکسته شود. (برهان ). سنگی سفید است مخطط بازرق و در شکل مخمس باشد و چندانک بشکنند پارهای او مخمس افتد، بروم بیشتر باشد. (نزهة القلوب ).


ارمیون . [ اَ م َ ] (اِخ ) حکیمی است رومی . (برهان ). در لغت نامه ها ((ارطیون )) را نیز حکیمی رومی دانسته اند و ظاهراً یکی تحریف دیگری است . و رجوع به ارطیون شود.


ارمیون. [ اَ م َ ] ( ص ) زیرک. عاقل. ( برهان ). و لغت نامه ها ( ( ارطیون ) ) را نیز بهمین معنی آورده اند و ظاهراً یکی تحریف دیگری باشد. رجوع به ارطیون شود.

ارمیون. [ اَم َ / اَ وَ ] ( اِ ) سنگی است در زمین روم که هرچند آنرا بشکنند مخمس شکسته شود. ( برهان ). سنگی سفید است مخطط بازرق و در شکل مخمس باشد و چندانک بشکنند پارهای او مخمس افتد، بروم بیشتر باشد. ( نزهة القلوب ).

ارمیون. [ اَ م َ ] ( اِخ ) حکیمی است رومی. ( برهان ). در لغت نامه ها ( ( ارطیون ) ) را نیز حکیمی رومی دانسته اند و ظاهراً یکی تحریف دیگری است. و رجوع به ارطیون شود.


کلمات دیگر: