تلافی کردن جبران کردن
تلافی نمودن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تلافی نمودن. [ ت َ ن ُ / ن ِ / ن َدَ ] ( مص مرکب ) تلافی کردن. جبران کردن :
در پرده نمود از عرق شرم تلافی
در ظاهر اگر روی تو آتش بجهان زد.
در پرده نمود از عرق شرم تلافی
در ظاهر اگر روی تو آتش بجهان زد.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به تلافی و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: