آنکه به درشتی سخن گوید . تلخ پاسخ و تلخ گفتار .
تلخ زبان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تلخ زبان. [ ت َ زَ ] ( ص مرکب )آنکه به درشتی و تلخی سخن گوید. ( ناظم الاطباء ). تلخ پاسخ و تلخ گفتار. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
باده کو تا به من آن تلخ زبان رام شود
تلخی می نمک تلخی بادام شود.
باده کو تا به من آن تلخ زبان رام شود
تلخی می نمک تلخی بادام شود.
صائب ( از آنندراج ).
دانشنامه عمومی
تلخ زبان (نام علمی: Helminthotheca echioides) نام یک گونه از تیره کاسنیان است.
wiki: سرده از تیره کاسنیان است.
wiki: تلخ زبان (سرده)
کلمات دیگر: