کلمه جو
صفحه اصلی

برمس

لغت نامه دهخدا

برمس. [ ب ِ م ُ ] ( اِ ) صبر. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( فهرست مخزن الادویة ). نباتی است که او را منسوب به جزیره ای که منبت اوست کنند، و برخی گویند که بوصبر در منافع بدل برمس ، و صورت هردو بهم مشابه است. ( از تذکره داود ضریر انطاکی ).

برمس. [ ب ُ م ُ ] ( اِخ ) از نواحی اسفرایین از اعمال نیشابور است. ( از معجم البلدان ).

برمس . [ ب ِ م ُ ] (اِ) صبر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویة). نباتی است که او را منسوب به جزیره ای که منبت اوست کنند، و برخی گویند که بوصبر در منافع بدل برمس ، و صورت هردو بهم مشابه است . (از تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ).


برمس . [ ب ُ م ُ ] (اِخ ) از نواحی اسفرایین از اعمال نیشابور است . (از معجم البلدان ).


دانشنامه عمومی

برمس یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان آذغان بخش مرکزی شهرستان اهر واقع شده است.


کلمات دیگر: