کلمه جو
صفحه اصلی

داسی

فارسی به انگلیسی

crescent, falcate, falciform

falcate, falciform


crescent


مترادف و متضاد

falciform (صفت)
داسی، داس مانند

فرهنگ فارسی

کشوری در قدیم در اروپا واقع بین تئیس دانوب پنت اکسن دنیستر و کارپات . سکنه آن ( داسها ) توسط طرایانوس مطیع شدند و رومانیان اخلاف همان رومیان میباشند .
نام ناحیتی از اروپای باستان میان دانوب و جبال کارپات و دنیستر و لوپن اکزین و تیس .

ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان با دو لبۀ تیز و تقریباً موازی که در یک وجه خمیده شده‌ باشند و در نقطه‌ای به‌ هم برسند متـ . داسی‌شکل falciform


لغت نامه دهخدا

داسی. ( اِخ ) ابوالعباس. از جمله مشایخی است که حمداﷲ مستوفی نام وی را در تاریخ گزیده ( فصل چهارم از باب پنجم ) آورده است. ( تاریخ گزیده چ اروپا ص 795 ).

داسی. ( اِخ ) نام ناحیه ای از اروپای باستان میان دانوب و جبال کارپات و دنیسترو لوپن اکزین و تیس.

داسی . (اِخ ) نام ناحیه ای از اروپای باستان میان دانوب و جبال کارپات و دنیسترو لوپن اکزین و تیس .


داسی . (اِخ ) ابوالعباس . از جمله ٔ مشایخی است که حمداﷲ مستوفی نام وی را در تاریخ گزیده (فصل چهارم از باب پنجم ) آورده است . (تاریخ گزیده چ اروپا ص 795).


فرهنگستان زبان و ادب

{falcate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی در گیاهان با دو لبۀ تیز و تقریباً موازی که در یک وجه خمیده شده باشند و در نقطه ای به هم برسند متـ . داسی شکل falciform


کلمات دیگر: