مسئله کحل یا قضیه کحل (به عربی:مسئله الکحل) یک مسئله ادبی(نحوی) در زبان عربی است که به توضیح چگونگی رفع یک اسم ظاهر بعد از اسم تفضیل می پردازد. مشهور و قاعده این است که اسم تفضیل به علت ضعف در عمل نمی تواند اسم ظاهر را رفع دهد، اما اگر وقوع معنای فعل در مقام اسم تفضیل صحیح باشد، رفع اسم ظاهر به وسیله اسم تفضیل جایز و قیاسی است. این مسئله به علت کثرت استفاده از مثال «ما رأیت رجلا أحسن فی عینیه الکحل کحسنه فی عین زید» به عنوان شاهد مثال، در بین نحاه مشهور به قضیه کحل شده است.
اسم تفضیل یک اسم مشتق است که بر زیادی و یا برتری چیزی یا کسی بر غیر آن دلالت می کند. مذکر اسم تفضیل بر وزن «أفعَل» و مونث آن بر وزن «فُعلی» می آید. اسم تفضیل به سه صورت استعمال می شود:
از احکام اسم تفضیل این است که ضمیر مستتر را رفع می دهد و غیر ضمیر مستتر را به علت ضعف در عمل نمی تواند رفع دهد.
قاعده اصلی در اسم تفضیل، عدم رفع اسم ظاهر است اما در یک مورد بنا بر قاعده و بدون ضعف می تواند اسم ظاهر را رفع دهد و آن در موردی است که نفی و یا شبه نفی بر اسم تفضیل مقدم شود و بعد از آن یک اسم نکره بیاید که این اسم نکره موصوف برای اسم تفضیل باشد و نیز بعد اسم تفضیل اسمی بیاید که به دو اعتبار بر خود برتری داده شود.
اسم تفضیل یک اسم مشتق است که بر زیادی و یا برتری چیزی یا کسی بر غیر آن دلالت می کند. مذکر اسم تفضیل بر وزن «أفعَل» و مونث آن بر وزن «فُعلی» می آید. اسم تفضیل به سه صورت استعمال می شود:
از احکام اسم تفضیل این است که ضمیر مستتر را رفع می دهد و غیر ضمیر مستتر را به علت ضعف در عمل نمی تواند رفع دهد.
قاعده اصلی در اسم تفضیل، عدم رفع اسم ظاهر است اما در یک مورد بنا بر قاعده و بدون ضعف می تواند اسم ظاهر را رفع دهد و آن در موردی است که نفی و یا شبه نفی بر اسم تفضیل مقدم شود و بعد از آن یک اسم نکره بیاید که این اسم نکره موصوف برای اسم تفضیل باشد و نیز بعد اسم تفضیل اسمی بیاید که به دو اعتبار بر خود برتری داده شود.
wiki: قضیه کحل