تیشه زدن. [ ش َ / ش ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) با افزار آهنی کار کردن. افزار مخصوص سنگ تراشان را بر سنگ یا خاک زدن. افزار مخصوص کندن سنگ و خاک و جز آن را :
تو خوش می زیستی با دلبران شاد
قلم شاپور می زد تیشه فرهاد.
نظامی.
زدم تیشه یک روز بر تل خاک
بگوش آمدم ناله ای دردناک.
سعدی.
رجوع به تیشه شود.