خوش عاقبتی عاقبت بخیری .
نیک فرجامی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نیک فرجامی. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) حسن عاقبت. عاقبت به خیری. ( یادداشت مؤلف ). نیک سرانجامی.
پیشنهاد کاربران
عاقبت بخیر
خیرالمآل ؛ خوبی سرانجام. خوشی عاقبت :
شکر یزدان را که روزی کرد از این خدمت مرا
لذت خیرالمآل و راحت حسن المآب.
امیرمعزی.
شکر یزدان را که روزی کرد از این خدمت مرا
لذت خیرالمآل و راحت حسن المآب.
امیرمعزی.
کلمات دیگر: