(صفت ) زنی که بازن دیگردرشوهر مشترک باشد
بلند بر آمدن گرد خاک گریختن
بلند بر آمدن گرد خاک گریختن
هبو. [ هَُ ب ُوو ] (ع مص ) بلند برآمدن گرد وخاک . (ناظم الاطباء). بلند برآمدن غبار. (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || گریختن . || مردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || مخلوط شدن خاکستر با خاک . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || خاکستر شدن آتش . (معجم متن اللغة).
هبو. [ هََ ] (اِ) هوو. همشوی . وسنی . ضرة. بنانج . (یادداشت مؤلف ). رجوع به هوو شود.
هبو. [ هََ ب ْوْ ] (اِخ ) نام گروهی از تازیان . (ناظم الاطباء). حیی است از عرب . (منتهی الارب ).