(اسم ) مونث واعی : ۱ - حافظ نگاهدارنده . ۲ - شنونده شنوا: (( گرچه ناصح را بود صد داعیه پند را اذنی بباید واعیه . ) ) (مثنوی )
واعیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( واعیة ) واعیة. [ ی َ ]( ع ص ) مؤنث واعی. حافظ و نگهبان. ( غیاث اللغات ). || نگاه دارنده و شنوا و شنونده. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). شنوا. ( ناظم الاطباء ) :
گرچه ناصح را بود صد داعیه
پند را اذنی بباید واعیه.
گرچه ناصح را بود صد داعیه
پند را اذنی بباید واعیه.
مولوی.
و رجوع به واعی شود. || فریاد و غیوکننده. ( آنندراج ). || ( اِ ) بانگ و فریاد. ( منتهی الارب ). صراخ. صوت. ( اقرب الموارد ). || بانگ بر مرده. ( از اقرب الموارد ). سخت گریستن بر مرده. بانگ و فریاد بر مرده. زاری بر مرده. رجوع به واعی شود.واعیة. [ ی َ ](ع ص ) مؤنث واعی . حافظ و نگهبان . (غیاث اللغات ). || نگاه دارنده و شنوا و شنونده . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). شنوا. (ناظم الاطباء) :
گرچه ناصح را بود صد داعیه
پند را اذنی بباید واعیه .
و رجوع به واعی شود. || فریاد و غیوکننده . (آنندراج ). || (اِ) بانگ و فریاد. (منتهی الارب ). صراخ . صوت . (اقرب الموارد). || بانگ بر مرده . (از اقرب الموارد). سخت گریستن بر مرده . بانگ و فریاد بر مرده . زاری بر مرده . رجوع به واعی شود.
گرچه ناصح را بود صد داعیه
پند را اذنی بباید واعیه .
مولوی .
و رجوع به واعی شود. || فریاد و غیوکننده . (آنندراج ). || (اِ) بانگ و فریاد. (منتهی الارب ). صراخ . صوت . (اقرب الموارد). || بانگ بر مرده . (از اقرب الموارد). سخت گریستن بر مرده . بانگ و فریاد بر مرده . زاری بر مرده . رجوع به واعی شود.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وَاعِیَةٌ: فراگیر- شنوا (از مصدر وعی ، و وعی به معنای ریختن چیزی در ظرف است ، و مراد از وعی اذن در عبارت "تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ "این است که مردم داستان حمل کشتی نوح را در گوش و هوش خود جای دهند و از یادش نبرند ، تا اثر و فایدهاش که همان تذکر و اندرز گرفتن ...
معنی تَعِیَهَا: آن را حفظ کند -آن را فراگیرد (تعیها از مصدر وعی است ، و وعی به معنای ریختن چیزی در ظرف است ، و مراد از وعی اذن در عبارت "تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ "این است که مردم داستان حمل کشتی نوح را در گوش و هوش خود جای دهند و از یادش نبرند ، تا اثر و فایدهاش ک...
ریشه کلمه:
وعی (۷ بار)
حفظ. اعم از آنکه حدیث باشد یا غیرآن. . یعنی: تا غرق قوم نوح و نجات مؤمنان را برای شما پندی قرار دهیم و تا آن را گوشی که حافظ مسموعات خویش است بشنود و حفظ کند. در مجمع البیان چند حدیث نقل شده که چون این آیه نازل شد رسول خدا «صلی الله علیه واله» گفت: «اَللّهُمَّ اجْعَلْنا اُذُنَ عَلِیٍ» خدایا علی «علیه السلام» را اذن و اعیه گردان علی «علیه السلام» فرمود: پس از آن دعا هر چه از رسول خدا «صلی الله علیه واله» شنیدم از یاد نبردم این حدیث در مجمع از طبرسی نقل شده است. دو حدیث دیگر نیز در این مضمون میباشد. ایعاء: نیز به معنی حفظ و جمع کردن است . آتش به سوی خود میخواند آنکه را که به حق پشت کرده و از آن اعراض نموده و مال را جمع و ذخیره کرده است گویند«اَوْعَی الْمَتاعَ» یعنی متاع را در ظرفی گذاشت و ذخیره کرد، این آیه نظیر . است. وعاء: ظرف. این تسمیه از آن جهت است که مال در ظرف جمع و حفظ میشود به سینه انسان گویند:«وِعاءُ عِلْمِهِ وَ عَقیدَتِهِ» یعنی سینهاش ظرف دانش و عقیده اوست، جمع آن اوعیه است . پیش از تفتیش ظرف برادرش شروع کرد به تفتیش ظروف آنها آنگاه ساقیه را از ظرف برادرش بیرون آورد.
معنی تَعِیَهَا: آن را حفظ کند -آن را فراگیرد (تعیها از مصدر وعی است ، و وعی به معنای ریختن چیزی در ظرف است ، و مراد از وعی اذن در عبارت "تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ "این است که مردم داستان حمل کشتی نوح را در گوش و هوش خود جای دهند و از یادش نبرند ، تا اثر و فایدهاش ک...
ریشه کلمه:
وعی (۷ بار)
حفظ. اعم از آنکه حدیث باشد یا غیرآن. . یعنی: تا غرق قوم نوح و نجات مؤمنان را برای شما پندی قرار دهیم و تا آن را گوشی که حافظ مسموعات خویش است بشنود و حفظ کند. در مجمع البیان چند حدیث نقل شده که چون این آیه نازل شد رسول خدا «صلی الله علیه واله» گفت: «اَللّهُمَّ اجْعَلْنا اُذُنَ عَلِیٍ» خدایا علی «علیه السلام» را اذن و اعیه گردان علی «علیه السلام» فرمود: پس از آن دعا هر چه از رسول خدا «صلی الله علیه واله» شنیدم از یاد نبردم این حدیث در مجمع از طبرسی نقل شده است. دو حدیث دیگر نیز در این مضمون میباشد. ایعاء: نیز به معنی حفظ و جمع کردن است . آتش به سوی خود میخواند آنکه را که به حق پشت کرده و از آن اعراض نموده و مال را جمع و ذخیره کرده است گویند«اَوْعَی الْمَتاعَ» یعنی متاع را در ظرفی گذاشت و ذخیره کرد، این آیه نظیر . است. وعاء: ظرف. این تسمیه از آن جهت است که مال در ظرف جمع و حفظ میشود به سینه انسان گویند:«وِعاءُ عِلْمِهِ وَ عَقیدَتِهِ» یعنی سینهاش ظرف دانش و عقیده اوست، جمع آن اوعیه است . پیش از تفتیش ظرف برادرش شروع کرد به تفتیش ظروف آنها آنگاه ساقیه را از ظرف برادرش بیرون آورد.
wikialkb: وَاعِیَة
کلمات دیگر: