وثاقة. [ وَ ق َ ] (ع مص ) استوار شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر). استوار گردیدن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || استوارکاری نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وثاقه
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی وَثَاقَهُ: به بند کشیدن او (وَثاق به وسیلههایی که با آنها چیزی را میبندند می گویند)
ریشه کلمه:
ه (۳۵۷۶ بار)
وثق (۳۴ بار)
ریشه کلمه:
ه (۳۵۷۶ بار)
وثق (۳۴ بار)
wikialkb: وَثَاقَه
کلمات دیگر: