جمع بیل یا جمع وبیله
وبل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
وبل.[ وَ ] ( ع اِ ) باران بزرگ قطره. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). باران درشت و شدید. || ( مص ) باران بزرگ قطره باریدن آسمان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). باران به نهیب و بزرگ قطره باریدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || سخت راندن صید را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخت راندن نخچیر را. ( ناظم الاطباء ). || به چوب دستی زدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ناگوارد و گران گردیدن. || چراگاه ناگواردناک شدن زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
وبل. [ وَ ب َ ] ( ع مص ) به معنی وَبالَة. ( المنجد ). رجوع به وبالة شود.
وبل. [ وُ ب ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ وبیل. ( منتهی الارب ). رجوع به وبیل شود. || ج ِ وبیلة. ( منتهی الارب ). رجوع به وبیلة شود.
وبل. [ وَ ب َ ] ( ع مص ) به معنی وَبالَة. ( المنجد ). رجوع به وبالة شود.
وبل. [ وُ ب ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ وبیل. ( منتهی الارب ). رجوع به وبیل شود. || ج ِ وبیلة. ( منتهی الارب ). رجوع به وبیلة شود.
وبل . [ وَ ب َ ] (ع مص ) به معنی وَبالَة. (المنجد). رجوع به وبالة شود.
وبل . [ وُ ب ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ وبیل . (منتهی الارب ). رجوع به وبیل شود. || ج ِ وبیلة. (منتهی الارب ). رجوع به وبیلة شود.
وبل .[ وَ ] (ع اِ) باران بزرگ قطره . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). باران درشت و شدید. || (مص ) باران بزرگ قطره باریدن آسمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). باران به نهیب و بزرگ قطره باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخت راندن صید را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت راندن نخچیر را. (ناظم الاطباء). || به چوب دستی زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ناگوارد و گران گردیدن . || چراگاه ناگواردناک شدن زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۸(بار)
اصل وَبْل چنانکه طبرسی فرموده به معنی شدت است، وابِل به معنی باران شدید و تند میباشد. در مصباح گوید: «وزبَلَ الشَّیْء:اِشْتَّدٌ» وَبیل به معنی شدید است. راغب میگوید: وَبْل وابِل بارانی است سنگین دانه و به مناسبت سنگینی به کاریکه از ضررش ترسند گویند وَبال. . مانند باغیکه در بلندی واقع است، باران تندی به آن رسیده و میوهاش را دوبرابر داده است. وابل سه بار در قرآن مجید ذکر شده است: .
اصل وَبْل چنانکه طبرسی فرموده به معنی شدت است، وابِل به معنی باران شدید و تند میباشد. در مصباح گوید: «وزبَلَ الشَّیْء:اِشْتَّدٌ» وَبیل به معنی شدید است. راغب میگوید: وَبْل وابِل بارانی است سنگین دانه و به مناسبت سنگینی به کاریکه از ضررش ترسند گویند وَبال. . مانند باغیکه در بلندی واقع است، باران تندی به آن رسیده و میوهاش را دوبرابر داده است. وابل سه بار در قرآن مجید ذکر شده است: .
wikialkb: ریشه_وبل
کلمات دیگر: